اول فروردین ۱۳۹۴ رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در پیامی اعلان کرد مردم ترکیه باید عید نوروز را عید برادری قرار دهند. البته منظور اردوغان از برادری برادر و برابر بودن همهی مردم ترکیه نبود. او مثل همیشه میخواست مردم ترکیه را به دو گروه برابرها و برابرترها تقسیم کند. آنها که به بهانههای مختلف از بسیاری حقوق اولیهی خود محروم شدهاند، و آنها که به پاس همسیاست بودن با اردوغان اندکی بهرهمندتر هستند. طبیعتاً پیامی چنین فرمایشی به جایی نرسید. دوران فرمانهای حاکمانهای ه در آنها حاکم خود را خدای روی زمین میداند و میگوید بشو و آنگاه میشود مدتها است که گذشته است و حاکمیت به شرط خردمندی و نیز در نظر گرفتن مصلحتهای ملی و جهانی است که پایدار خواهد ماند.
امسال اردوغان که کام خود را از نوروز برنیامده میبیند مانند تمام حاکمانی که هر شکستی را در برنامههاشان نه حاصل خطای خود که حاصل توطئههای تمام کائنات علیه خود میدانند، بر آن شده که عید سرکش نوروز را که به مصادرهی او در نیامده تنبیه کند و اعلام کرده که برگزاری نوروز در ترکیه غدقن است.
برای آقای اردوغان آرزوی پیروزی میکنیم. در این جنگ علیه نوروز اردوغان نه تنها باید هر مرد و زن و کودکی را که در اول فروردین خنده به للب دارند دستبند بزند و به بند و حبس بیندازد، که باید تک تک درختها، نهالها، شکوفهها، برگهای سبز و همهی جلوههای طبیعت را نیز به بند و حبس بیندازد. حتی اگر بتواند چنین کند، درون بند و حبس شادمانهترین جای روی زمین خواهد بود و کشور بی نهال و برگ و شکوفه و سبزه افسردهترین زندان بزرگ جهان.
کسی چه میداند؟ شاید بعدها حتی حکومتی پیدا شود که حاکمش دستور بدهد زمین به دور خورشید نگردد نوروز پدید نیاید. قرنها است که فرهنگ و تمدن دو کشور ایران و ترکیه با هم آمیخته است و مردمان این دو کشور با هم با مهربانی رفتار کردهاند. در این میان نوروز نه جشنی ایرانی یا ترکی که جشنی طبیعتمدار و جهانی است و در افتادن با آن بیمعنی است. کاش حاکمان ترکیه این را میدانستند.