کد خبر: ۴۱۰۸۸
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۱

شهر تبریز است و کوی دلبران!

*سید عطاالله مهاجرانی
بدون تردید شهر زیبا و عمیق و پر ماجرای تبریز در دوران معاصر، سرآمد و پیشتاز شهر‌های ایران نه تنها در قلمرو سیاست و نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی، بلکه در ساحت اندیشه، فلسفه، عرفان، پژوهش و زبان و ادب پارسی است.

 سید علی قاضی طباطبایی و حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در ساحت عرفان، علامه سید محمد حسین طباطبایی در ساحت فلسفه و تفسیر قرآن، علامه امینی در ساحت پژوهش تاریخ اسلام، شهریار در عرصه شعر و ادب، محمدحسن لطفی در ساحت اندیشه و ترجمه متون فلسفی، داریوش شایگان، در حوزه هند‌شناسی و نقد ادبی، جواد طباطبایی با طرح نظریه ایرانشهر و استاد استادان دکتر محمدعلی موحد که دانشمندی ذوالفنون است و در سه ساحت مولوی‌شناسی و شمس‌شناسی و تاریخ نفت، قلمرو دانش و دانایی را فراتر برده است. گفته می‌شود دانشجو می‌بایست در رساله دکترای خویش حرف تازه‌ای داشته باشد. از این رو موظف است، در همان زمینه‌ای که پژوهش می‌کند، مطالب گذشته را با دقت ببیند تا در دایره بسته تکرار نیفتد و نماند. چنان که می‌دانیم، نه تنها دانشجویان دوره دکتری بلکه بسیاری اساتید هم، کمتر سخن تازه‌ای مطرح می‌کنند و قلمروی دانش را به پیش می‌برند. نوادری وجود دارند که ساحت دانش با آنها فراتر برده شده است؛ دکتر محمد علی موحد از همان نوادر است!

یکم: شمس‌شناسی در حقیقت با ایشان بنیاد استواری یافت. «مقالات شمس» کاری ممتاز و یگانه بود.

دوم: تصحیح مثنوی دکتر موحد، چیز دیگری است. پیش از ایشان شاهد تصحیح مثنوی بوده‌ایم که مشهورترین آنها کار رینولد نیکلسون است. نیکلسون که امتیاز پیشگام‌بودگی در این عرصه به نام اوست، توانایی و شناخت و دقت ویژه دکتر موحد را نداشته است که طبیعی می‌نماید.

سوم: مجموعه چهار جلدی «خواب آشفته نفت»، در واقع دقیق‌ترین تفسیر وقایع نفت و سیاست در تاریخ معاصر ماست.

چهارم: کارهای دیگر دکتر موحد، هرکدام گرچه به ظاهر تفنن در ترجمه و تصحیح متون و نگارش است، هرکدام جایگاه ارجمندی یافته است، مانند ترجمه «سفرنامه ابن بطوطه»، ترجمه «گیتا»، ترجمه «چهاررساله درباره آزادی» از ایزایا برلین و تصحیح «سلوک الملوک» و «ابتدانامه» و «فیه مافیه» و… در عرصه تالیف نیز کتاب «کشاکش دین و دولت» و کتاب «آزادی حق و عدالت» حاوی نکته‌های ناب و اندیشه‌برانگیز است.

روز دوم خرداد ماه، دکتر موحد صد ساله شد! (متولد دوم خرداد ماه سال ۱۳۰۲) در خرداد ماه سال ۱۳۹۳در بزرگداشت ایشان در دانشگاه تبریز، دکتر موحد سخن قابل تامل و هشدار‌دهنده‌ای را مطرح کرده‌اند. می‌خواهم به همان سخن بسیار مهم توجه کنم. گفته‌اند:

«تولد من در اوایل قرن ۱۴ خورشیدی بود و امروز دهه آخر قرن است؛ گاهی که تامّل ایام گذشته می‌کنم و آذربایجان دهه اول قرن را با امروز مقایسه می‌کنم؛ آذربایجان امروز را تکیده، بی‌رمق و بی‌نشاط می‌بینم؛ به قول ارسطو جوانان در عالم امید زندگی می‌کنند و پیران در عالم خاطره؛ جوان نگاهی در آینده دارد و همه روشنی می‌بیند و پیر آینده‌ای ندارد که مشتاق باشد لاجرم دل در گذشته دارد و خود را تسلی می‌دهد؛ شاید این مطلب در مورد داوری من نسبت به آذربایجان صادق باشد.

برجستگی آذربایجان در اوایل قرن چنان چشمگیر بود که راه به این تردیدها نمی‌دهد و نگاه من بیشتر معطوف ساحت فرهنگ و هنر است.

عالمان، عارفان و ادیبانی چون عبدالحسین انگجی، سیدابوالقاسم خویی، علامه مدرس خیابانی، علامه امینی، محدث خیابانی و… که هر کدام مذاق و نگرش خاص خود را داشته‌اند ولی در هر عالمی که بوده‌اند سرآمد بودند.

اگر بخواهم فهرستی از سرآمدهای رشته‌هایی چون موسیقی، نقاشی، خوشنویسی و … یاد کنم سخن به درازا می‌کشد؛ اما چگونه می‌توانم یادی نکنم از شهریار ملک سخن، شمس‌الشعرای آذربایجان و چگونه یاد نکنم از دوستان عزیز خودم مثل زریاب خویی، محمدحسن لطفی و دیگران.

انگار در نیمه دوم قرن هرچه جلوتر می‌رویم فضا خاموش‌تر می‌شود و جای رفتگان پر نمی‌شود.»

این تکیدگی و بی‌رمقی و خاموشی نه تنها در آذربایجان، بلکه در تهران و اصفهان و قم و مشهد و … نیز آشکارا دیده می‌شود. با پرسش بزرگی رویارو هستیم. چرا چنین نسل‌هایی جایگزین نیافته‌اند. البته در عالم تعارف می‌توان کسی را به جای این افراد ممتاز مطرح کرد، منتها بیشتر همان تعارفات است یا در حالت خوش‌بینانه‌اش، تعارف‌کنندگان قصد انشا دارند که ان‌شاءالله چنان بشوند. این نسل چه ویژگی‌هایی داشته‌اند که تکرار نشده‌اند!؟

نظرات بینندگان